معنی مه نقاب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مه نقاب. [م َه ْ ن ِ] (ص مرکب) که از ماه نقاب دارد. خوبروی. زیباچهره:
عالمی بس دیورای است ارنه من
نام حور مه نقابش کردمی.
خاقانی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر