معنی موهو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
موهو. [] (اِخ) ناحیتی قریب به استان بوشهر امروز به فارس در مجاورت سواحل خلیج فارس: موهو و همجان و کبرین جمله نواحی گرمسیر است مجاور ایراهستان و سیف و دریا و هوا و آب گرم و ناخوش است و درختستان خرما بسیار و هیچ جای جامع ومنبر نباشد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی چ اروپا ص 135).
حل جدول
مرزی که پوسته و جبه زمین را از هم جدا میکند
مرزی که پوسته و جبه زمین را از هم جدا می کند
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.