معنی موهومات در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

موهومات. [م َ] (ع ص، اِ) ج ِ موهومه. چیزهای موهوم که وجود خارجی ندارند. (ناظم الاطباء). || خرافات. عقاید خرافی. اعتقادات خرافی و باطل و بی اساس. انیاب اغوال. فسونها.نیش غولها. (یادداشت مؤلف). و رجوع به موهوم شود.

حل جدول

چیزهای خیالی و بی‌اساس

چیزهای خیالی و بی اساس

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: موهومه) سمرادیکان (اسم) جمع موهومه (موهوم) . ‎- 1 بوهم در آمده ها، خرافات.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر