معنی مژده انداختن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
مژده انداختن. [م ُ دَ / دِ اَ ت َ](مص مرکب) مژده دادن. مژده رساندن. بشارت دادن:
گل مژده ٔ بازآمدنت در چمن انداخت
سلطان صبا پر زر مصریش دهان کرد.
سعدی(غزلیات).
و رجوع به مژده دادن و مژده رساندن شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.