معنی مکانیسم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مکانیسم. [م ِ](فرانسوی، اِ) آمیختگی و هم آیی اعضا و ابزار دستگاهی که برای منظور و غرض خاصی تنظیم شده است، چنانکه مکانیسم بدن انسان یا مکانیسم یک تفنگ. || در فلسفه به نظری اطلاق شود که حیات را به مجموعه ٔ اعضایی که مانند ماشین کار کند نسبت دهند: مکانیسم دکارت.

فرهنگ معین

ترکیب و ساختمان چیزی، توصیف دقیق عملکرد یک دستگاه یا مراحل مختلف یک واکنش یا رخداد یک پدیده، ساز و کار. (فره). [خوانش: (مِ) [فر.]]

فرهنگ عمید

طرز کار اجزای مختلف یک دستگاه یا سیستم،

حل جدول

سازو کار یک ابزار

سازوکار

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ساز و کار

مترادف و متضاد زبان فارسی

سازوکار، نظام، شیوه‌کار، ساختار

فرهنگ فارسی هوشیار

ترکیب چیزی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر