معنی مکری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مکری. [م ُ را](ع ص) کرایه داده شده.(ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). و رجوع به اکراه ٔ شود.

مکری. [م ُ ک َرْ ری](ع ص) شتر نرم آهسته رفتار.(منتهی الارب)(آنندراج)(ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد).

مکری. [م ُ](اِخ) از طوایف آذربایجان ساکن شرق وشمال شرق مهاباد ساوجبلاغ. اهل تسنن و خانه نشین هستند.(کرد و پیوستگی نژادی آن ص 66 و 123). ساکنان ساوجبلاغ غالباً از کردهای شهرنشین و زارع هستند و از طوایف مکری می باشند که زمستان را در دهات و تابستان را در ییلاق بسر می برند.(جغرافیای سیاسی کیهان ص 176).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر