معنی مکس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مکس. [م َ](ع اِ) باج و عشر.(منتهی الارب)(آنندراج). باج و خراجی که راه داران می گیرند. ج، مکوس.(ناظم الاطباء). باج.(از اقرب الموارد). مالی که از تجار در مراصد گیرند. گمرک. عوارض. باج.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا): این خطاب با اصحاب مکس است، عشار را می گوید که بر سر راه نشیند و مردم را ترساند و باج ستاند.(کشف الاسرار ج 3 ص 675). این صدّ از سبیل از بهر آن گفت که در مکس که عشار ستاند قطعافتد سبیل را.(کشف الاسرار ج 3 ص 676). || دراهم که در بازار از بایع می گرفتند در جاهلیت یا دراهم که عامل صدقه بعد از فراغ از صدقه می گیرد.(منتهی الارب)(آنندراج)(از ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). در مصباح آمده:مکس غالباً به معنی آنچه اعوان سلطان به ستم در موقع خرید و فروش گیرند گفته شود.(از اقرب الموارد).
- صاحب المکس، مَکّاس و در حدیث است: «لایدخل صاحب المکس الجنه».(اقرب الموارد).و رجوع به مَکّاس و مکوس شود.
|| رسوم. و رجوع به مَکِس شود. || زیان. || ستم و ظلم.(ناظم الاطباء). ||(مص) تشویش کردن در بیع.(آنندراج)(ازمنتهی الارب)(از ناظم الاطباء). || کم نمودن ثمن.(منتهی الارب)(آنندراج)(از اقرب الموارد). کم کردن قیمت و بها را.(از ناظم الاطباء). || گرد آوردن مال را.(آنندراج)(از منتهی الارب). || باج بستدن و جبایت کردن.(زوزنی). باج وخراج گرفتن.(منتهی الارب)(آنندراج)(ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد)(ازدزی ج 2 ص 606). || زیان آوردن.(منتهی الارب)(آنندراج). || ستم کردن.(منتهی الارب)(آنندراج)(از ناظم الاطباء)(ازاقرب الموارد). || کم کردن چیزی را.(از ناظم الاطباء).
مکس. [م َ ک ِ](اِ) به معنی باج و دستوری و راهداری و امثال آن باشد و آن را مکیس هم می گویند.(برهان). رسوم و دستوری و باج و راهداری و مانند آن.(ناظم الاطباء). عربی است.(حاشیه ٔ برهان چ معین). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
مکس. [م ُ](اِخ) موضعی است در ارمنستان از ناحیت بسفرجان به نزدیک قالیقلا.(ازمعجم البلدان). قصبه ای است در ولایت وان، ناحیتی است کوهستانی.(از قاموس الاعلام ترکی).
گرد آوردن مال، باج گرفتن، زیان آوردن. [خوانش: (مَ) [ع.] (مص ل.)]
باج، عوارض گمرکی،
فیلمی با بازی فریبا متخصص
فیلمی از سامان مقدم
تشویش کردن، دربیع، باج و خراج گرفتن و بمعنی حق گمرکی