معنی میرا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
میرا. (نف) (مرکب از میر + الف) هرچیز یا کسی که محکوم به مرگ است. میرنده. فانی. فناپذیر. که میرد. مائت. فانی. هالک. (از یادداشت مؤلف): معنی گیومرث زنده ٔ گویای میرا بود... (تاریخ بلعمی، از سبک شناسی ج 2 ص 23).
(ص فا.) میرنده، فانی.
فانی، میرنده
فانی
فانی، میرنده، هالک،
(متضاد) پایا
(صفت) میرنده فانی: } و دیگر گویند گبران. . که ایزد اندر جهان نخستین چیز مردی آفرید و گاوی و آن مرد گیومرث خوانند و معنی گیومرث زنده گویای میرا بود. . . {