معنی میغ بستن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

میغ بستن. [ب َ ت َ] (مص مرکب) کنایه از پیدا شدن میغ است. (از آنندراج). ابر بستن. ابرناک شدن. مه گرفتن. پدید آمدن مه و ابر در هوا.
- میغ بستن آسمان، ابرناک شدن. (ناظم الاطباء).
- میغ بستن هوا، مه و ابر پدید آمدن در هوا. ابرناک گشتن هوا. مه گرفتن هوا را:
ز گرد سواران هوا بست میغ
چو برق درخشنده پولاد تیغ.
فردوسی.
ز روزی ما بر دل زاغ زیغ
هوا بسته از لشکر ماغ میغ.
فردوسی (؟).
ز تاب نفس بر هوا بست میغ
جهان سوخت از آتش برق تیغ.
نظامی.

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) میغ بستن آسمان. ابرناک شدن آن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر