معنی ناجد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
ناجد. [ج ِ] (ع ص) اسم فاعل از نجد. || غالب. || یاری دهنده. || واضح کننده. روشن کننده. (اقرب الموارد) (المنجد). ج، نواجد. || کندخاطر. نادان. کم هوش. (ناظم الاطباء). || آن که در زبان وی لکنت باشد. (ناظم الاطباء). ج، نواجد. اما ناجد به این معنی در کتب دسترس ما دیده نشد.
حل جدول
ستاره ای در صورت فلکی جبار
فرهنگ فارسی آزاد
ناجِد، واضح و مُبَیَّن، امر واضح و روشن،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.