معنی ناخستو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
ناخستو. [خ َ] (ص مرکب) منکر. آنکه خستو نباشد. که اقرار نکند. که معترف بخدا نباشد:
یکی پند خوب آمد از هندوان
بر آن خستوانند ناخستوان.
بکن نیک و آنگه بیفکن براه
نماینده ٔ راه از این به مخواه.
ابوشکور.
آنکه اقرار نکند، منکر،
منکر
(صفت) آنکه اقرارنکند منکر: یکی پند خوب آمد از هندوان بران خستوانند نا خستوان. . . (ابوشکور)، آنکه بوجود خدا معترف نیست کافر مقابل خستو.