معنی ناخن زن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ناخن زن. [خ ُ زَ] (نف مرکب) مؤثر در مزاج. (آنندراج). مؤثر. اثربخش:
به صانعی که بمنقار عندلیب بهار
نمود تعبیه چندین نوای ناخن زن.
طالب آملی (از آنندراج).
|| (اِ مرکب) وسیله ٔ زدن و کوتاه کردن ناخن. ناخن چین. ناخن گیر.

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ (صفت) آنکه بچیزی ناخن زند، موثر اثربخش: بصانعی که بمنقارعندلیب بهار نمود تعبیه چندین نوای ناخن زن. (طالب آملی)، (اسم) ناخن برا.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر