معنی نادم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
نادم. [دِ] (ع ص) اسم فاعل از نِدَم و ندامه. (اقرب الموارد). پشیمان. (منتهی الارب) (آنندراج) (فرهنگ نظام) (ناظم الاطباء) (دهار) (غیاث اللغات). || شرمسار. خجل. شرمنده. متأسف. (ناظم الاطباء). ج، نُدّام، نادمون.
(د) [ع.] (اِفا.) پشیمان.
پشیمان،
پشیمان
پشیمان
پشیمان
پشیمان، تائب، توبهدار، توبهکار، متاسف
پشیمان، خجل و شرمنده
نادِم، پشیمان،