معنی ناراضی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
ناراضی. (ص مرکب) ناخشنود. آنکه خرسندی و خوشدلی و قناعت ندارد. (ناظم الاطباء). که راضی نیست.که رضایت ندارد.ناخرسند. غیرقانع. مقابل راضی. رجوع به راضی شود.
[فا - ع.] (ص.) آن که راضی نیست، ناخشنود. مق راضی.
ناخرسند
ناخشنود
ناخشنود
رنجیده، ناخرسند، ناخشنود، نارضا،
(متضاد) راضی
ناخرسند (صفت) آنکه راضی نیست ناخشنود مقابل راضی.