نارنج در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(رِ) (اِ.) درختی است پایا از تیره مرکبات با میوه آب دار، درشت و کروی.
(رَ) [معر.] (اِ.) نیرنگ. ج. نارنجات.
فرهنگ عمید
میوهای از نوع مرکبات شبیه پرتقال با پوست تلخ و نارنجیرنگ با پرههایی آبدار و ترش، دارای ویتامینهای c
درخت این گیاه که خوشمنظر و دارای گلهای سفید خوشبو است و در مناطق گرم به ثمر میرسد،
حل جدول
وارن
فرهنگ واژههای فارسی سره
نارنگ
گویش مازندرانی
نارنج
فرهنگ فارسی هوشیار
پارسی تازی گشته نارنج نارنگ پارسی تازی گشته نیرنگ
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.