معنی نازک خیال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
نازک خیال. [زُ] (ص مرکب) که خیالش نازک و لطیف و رقیق است. که مخیله ای دقیق و قوی دارد. نازک اندیش. دقیق الفکر:
چو مضمونی که در دل بگذرد نازک خیالی را
سخن هردم بگرد آن لب خاموش می گردد.
جلال اسیر (از آنندراج).
گرچه صائب نازک افتاده ست آن موی میان
فکر ما نازک خیالان را غباری دیگر است.
صائب (از آنندراج).
- نازک خیالان، عارفان و فکرکنندگان در صنایع حق تعالی. (آنندراج) (غیاث اللغات).
آن که دارای تخیلی لطیف و دقیق است، نازک اندیش، عارف. [خوانش: (~.) [فا - ع.] (ص مر.)]
بینشور، نازک اندیش (صفت) آنکه دارای تخیلی لطیف ودقیق است نازک اندیش. ، عارف.