معنی ناسگالیده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
ناسگالیده. [س ِ دَ / دِ] (ن مف، ق) از: نا (نفی، سلب) + سگالیده (اسم مفعول از سگالیدن). (حاشیه برهان قاطع چ معین). بی فکرو اندیشه و بی تأمل، چه سگالش به معنی فکر و اندیشه است. (برهان قاطع). قول یا فعل که بی تأمل و اندیشه کنند. (آنندراج). بی تأمل. بی فکر. بی اندیشه. (ناظم الاطباء). نیندیشیده: این سخن نااندیشیده گفتم و این تدبیر ناسگالیده کردم. (سندبادنامه ص 71).
گر نه ای ایمن از سپهر کهن
ناسگالیده هیچ کار مکن.
؟ (از آنندراج).
(س دِ) (ص.) نااندیشیده، بی تأمل.
بیفکر، بیتٲمل، نیندیشیده، اندیشهنکرده: گر نهای ایمن از سپهر کهن / ناسگالیده هیچ کار مکن (؟: لغتنامه: ناسگالیده)
بی اندیشه
بی فکر و بی اندیشه