معنی ناسی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ناسی. (ع ص) فراموش کننده. (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (غیاث اللغات). فراموشکار. که فراموش می کند. که نسیان دارد. || آنکه در قوم شمارش نکنند و بسیار فراموش کند. نسی. (از منتهی الارب). || آنکه درنگی می کنند و اهمال می کند در حج خانه ٔ خدا. (ناظم الاطباء).

ناسی. (اِخ) لقب قلمس است چون ماهها را فراموش می کرد. (از الانساب سمعانی).

ناسی ٔ. [س ِءْ] (ع ص) اسم فاعل است از نساء. (معجم متن اللغه). رجوع به نساء شود. || فربه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). فربه از انسان و حیوان. (اقرب الموارد) (المنجد). مقابل لاغر و نحیف. ج، نَسَاءَه.

فرهنگ عمید

فراموش‌کننده، فراموش‌کار،

حل جدول

فراموشکار

فرهنگ فارسی هوشیار

فراموش کننده، فراموشکار

فرهنگ فارسی آزاد

ناسِی، فراموش کننده، فراموش کار، از یاد برنده،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر