معنی ناشناخته در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ناشناخته. [ش ِ ت َ / ت ِ] (ن مف مرکب) ناشناخت. مجهول. نکره. غیرمعلوم. (از ناظم الاطباء). || ناشناس. غریب. بیگانه. که شناخته و معروف و آشنا نیست: با ناشناخته هم سفر مباش. (خواجه عبداﷲ انصاری). || (ق مرکب) بناشناس. متنکروار. متنکراً.

فرهنگ معین

(ش تِ) (ص مف.) نامعلوم، مجهول.

حل جدول

نامعلوم،گمنام،مجهول

مجهول

نکره

مترادف و متضاد زبان فارسی

غریب، گمنام، مجهول، مجهول‌الهویه، ناشناس، نامعلوم،
(متضاد) شناخته

فرهنگ فارسی هوشیار

غریب، بیگانه، ناشناس

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر