معنی ناشنوا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ناشنوا. [ش ِ ن َ] (نف مرکب) کر. اصم ّ. (ناظم الاطباء). که نمی شنود. که شنوائی ندارد:
بربط از هشت زبان گوید و خود ناشنواست
زیبقش گوئی با گوش کر آمیخته اند.
خاقانی.
|| آنکه مایل به شنیدن نیست. (ناظم الاطباء). ناشنو. که نمی پذیرد. که سخن کسی را قبول نمی کند.

فرهنگ معین

(ش نَ) (ص فا.) کر، کسی که شنوایی ندارد.

فرهنگ عمید

کسی که گوش به پند و اندرز نکند، حرف‌نشنو،
کر،

حل جدول

کر

کر، اصم

گران‌گوش

صم

اصم

مترادف و متضاد زبان فارسی

اصم، کر، حرف‌نشنو، خودسر،
(متضاد) شنوا

فرهنگ فارسی هوشیار

آنکه نمی شنود، و شنوائی ندارد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری