معنی نامبارکی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
نامبارکی. [م ُ رَ] (حامص مرکب) شآمت. نحوست. نافرخندگی. نامبارک بودن. مبارک نبودن. نحسی. شومی.
حل جدول
نحوست
مترادف و متضاد زبان فارسی
شئامت، ناخجستگی، نحسی، نحوست،
(متضاد) خجستگی
فرهنگ فارسی هوشیار
مبارک نبودن، نافرخندگی، نحوست
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.