معنی نامرتب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نامرتب. [م ُ رَت ْ ت َ] (ص مرکب) بی نظم و ترتیب. نامنظم. نامدون.

حل جدول

ناآراسته

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

پساپیش، نا به سامان

کلمات بیگانه به فارسی

نا به سامان

مترادف و متضاد زبان فارسی

آشفته، بی‌نظم، پراکنده، شلخته، شوریده، مختل، نابسامان، ناجور، ناساز، نامنظم،
(متضاد) آشفته، بسامان، مرتب

فرهنگ فارسی هوشیار

نامنظم، بی نظم و ترتیب

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر