معنی نامیه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(یِ) [ع. نامیه] (اِفا.) مؤنث نامی، قوه ای که موجب رشد و نمو می شود. ج. نوامی.
قوهای که موجب رشد و نمو میشود،
قوه رشد و نمو
رستنی، روینده، گیاه، نامی، نبات،
(متضاد) جماد
نامیه در فارسی مونث نامی بالنده کوالیده، آفریده، رویشی رستنی (اسم) مونث نامی بالنده نموکننده: } این ساعت دراین فصل. . . نامه زوال نامیه خواندن گیرند. ، { (اسم) آفرینش خدای خلق خدای. ، نبات رستنی رویشی. یا قوت (قوه) نامیه. یا روح نامیه. یانفس نامیه.