معنی نان خواه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
(خاه) (اِ.) تخمی خوش بوی و زردرنگ که گاهی روی خمیر نان پاشند.
فرهنگ عمید
آنکه طلب نان کند، نانخواهنده،
[مجاز] فقیر،
تخمی زردرنگ و خوشبو، با طعمِ کمی تند و تلخ که گاهی روی نان میریختهاند، جوانی، زنیان، زینان، زینیان، ساسم،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.