معنی ناپسندی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

ناپسندی. [پ َ س َ] (حامص مرکب) رغم. مرغمه. (منتهی الارب). عدم قبول. عدم مطبوعیت. نامطبوعی. (ناظم الاطباء). نپسندیدن. پسند نکردن:
اگرم نمی پسندی بدهم به دست دشمن
که من از تو برنگردم به جفای ناپسندی.
سعدی.
|| ناروا. که پسندیده نیست. جور و بیداد:
مکن بر بخت چندین ناپسندی
که آرد ناپسندی مستمندی.
(ویس و رامین).

نپسندیدن، نامطبوعی

عدم مطبوعیت، عدم قبول