معنی ناگمان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
ناگمان. [گ ُ] (ق مرکب) بی گمان. بی شک. بی خیال. بی شبهه. || غیرمترقب. نابیوسان.
فرهنگ عمید
بیگمان، بیشک،
فرهنگ فارسی هوشیار
بی گمان بی شک بدون شبهه: پیر عشق آنجا بعرسی پاره میکرد آسمان من نصیبه شانه دانی ناگمان آورده ام. (خاقانی. سج. 256)، غیر مترقب غیر منتظر.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.