معنی ناگویا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ناگویا. (ص مرکب) آنکه گویا نیست. که سخن گفتن نتواند. غیرناطق. مقابل گویا:
چو مدحش گفت نتوانی چه گویا و چه ناگویا
چو رویش دید نتوانی چه بینا و چه نابینا.
فرخی.
رجوع به گویا شود.

ناگویا. [گ ُ] (اِخ) از شهرهای صنعتی ژاپن است واقع در قسمت مرکزی جزیره ٔ هنشو. جمعیت آن 1592000 نفر است.

حل جدول

مرکز جزیره هونشو

مترادف و متضاد زبان فارسی

اصم، صامت، گنگ، مبهم،
(متضاد) ناطق

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) آنکه سخن نتواندگفت غیرناطق عجم صامت.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر