معنی نایره در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

آتش برافروخته، فتنه، دشمنی. [خوانش: (یِ رِ) [ع. نائره] (اِ.)]

فرهنگ عمید

آتش برافروخته،
[مجاز] فتنۀ برپاشده،
[مجاز] کینه و دشمنی،

حل جدول

آتش ادبی

آتش جنگ

مترادف و متضاد زبان فارسی

آتش، حرارت، شرار، شرر، شعله، لهیب، دشمنی

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) آتش: مردم صلاح اندیش که درهرات بودنداطفای نایره فتنه توانستندکرد، شعله آتش: درحال نایره آن غضب فرو نشیند. ‎، گرمی حرارت. ‎، کینه دشمنی یاحرف نایره.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر