معنی نجاسات در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نجاسات. [ن َ / ن ِ] (از ع، اِ) ج ِ نجاست. رجوع به نجاست شود. || (اصطلاح فقه) آنچه اگر لباس یا بدن بدان آلوده بود، نماز کردن نشاید. نجاسات عبارتند از: 1 و 2- بول و غایط از حیوان حرام گوشت و دارای نفس سایله 3 و 4 و 5- مرده وخون و منی از حیوان حرام گوشت و دارای نفس سایله 6- سگ بری 7- خوک بری 8- کافر 9- مسکری که نوعاً مایع است 10- آب جو. لباس و بدن نمازگزار باید بدین نجاسات آلوده نباشد. || در تداول عوام، نجسی، کنایه از خمر و مشروبات الکلی است. رجوع به نجسی شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

نجاسات در فارسی (تک: نجاسه) وژن ها پاچایه ها (اسم) جمع نجاست.

فرهنگ فارسی آزاد

نَجاسات، در فقه عبارتند از ادرار، مدفوع، جسد حیوان حرام گوشت، مرده، خون، نطفه، استفراغ، سگ، خوک، چرک، مشروبات الکلی (با اختلافاتی در امامیه و مذاهب اربعه سنت)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر