معنی نجاق در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
نجاق. [ن َ] (اِ) نجق. نجک. رجوع به نجک شود.
حل جدول
گرگ نر
فرهنگ فارسی هوشیار
پارسی ترکی شده ناچخ نچک بنگرید به نجق پارسی ترکی گشته ناچخ (اسم) نجک.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.