معنی ندای در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ندای. [ن ِ] (از ع، اِ) ندا. نداء. رجوع به ندا شود:
در این بود سر بر زمین فدای
که گفتند بر گوش جانش ندای.
سعدی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر