معنی ندوشن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ندوشن. [ن َ ش َ] (اِخ) یکی از دو دهستان بخش خضرآباد شهرستان یزد و محدود است از شمال به دهستان عقدا از بخش اردکان، از جنوب به بخش ابرقو، از مشرق به دهستان کداب و بخش خضرآباد، از مغرب به دشت نمک و باطلاق گاوخونی و دریاچه ٔ شور. وضع طبیعی منطقه ٔ این دهستان در حوالی ندوشن کوهستانی است و درقسمت مشرق به دشت نمک منتهی می شود. کوههای آن عبارت است از کشکوه که از جنوب به طرف شمال ادامه دارد. درقسمت جنوب غربی این دهستان ارتفاعات منفردی دیده می شود که عبارت است از کوه مادن به ارتفاع 650 گز و کوه خطاب به ارتفاع 640 گز و چاه کوه به ارتفاع 565 گز.هوای دهستان معتدل است. آب زراعتی قراء بیشتر از قناتها تأمین می شود و محصول عمده ٔ آن غلات و شغل اهالی زراعت و صنعت دستی زنان کرباس بافی است. رودخانه های مهم آن عبارت است از رود شنگون، رود لرد و رودخانه ٔ عرب که در فصل بارندگی از ارتفاعات شرقی این دهستان جریان یافته به شوره زارهای ابرقو فرومیروند. این دهستان از 8 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن درحدود 1460 تن است. قراء مهم دهستان عبارت است از ندوشن که مرکز دهستان است وهنومرور و سورک. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

ندوشن. [ن َ ش َ] (اِخ) ده مرکزی دهستان ندوشن بخش خضرآباد شهرستان یزد، در 34000گزی شمال غربی خضرآباد در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 1974 نفر سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر