معنی نراقی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نراقی. [ن َ] (اِخ) احمد (حاجی...) ابن حاج ملامهدی یا محمدمهدی، معروف به نراقی. از اکابر دانشمندان و فقهای امامیه ٔ قرن سیزدهم هَ. ق. است. وی اشعار عرفانی فراوانی سروده است و در شعر «صفائی » تخلص کرده. مؤلف ریحانه الادب این تصانیف را بدو نسبت کرده است: 1- اجتماع الامروالنهی. 2- اساس الاحکام، در اصول فقه. 3- اسرارالحج. 4- حجیهالمظنه. 5- خزائن. 6 -دیوان شعر فارسی. 7- سیف الامه. 8- شرح تجریدالاصول.9- طاقدیس، شامل مثنویات او. 10- عین الاصول. 11- مستند الشیعه فی احکام الشریعه. 12- معراج السعاده. 13- مفتاح الاحکام. 14- مناهج الوصول. وی در وبای عام قریه ٔ نراق به سال 1245 هَ. ق. درگذشت. او راست:
تاراج کنی تا کی ای مغبچه ایمان ها
کافر تو چه می خواهی از جان مسلمان ها
پروانه صفت گردم گرد سر هر شمعی
از روی تو چون روشن شد شمع شبستان ها.
#
بدین دردم طبیبی مبتلا کرد
که درد هر دوعالم را دوا کرد
خوشاحال کسی کاندر ره عشق
سری درباخت یا جانی فدا کرد
در میخانه بر رویم گشادند
مگر میخواره ای بر من دعا کرد
صفائی تا مرید میکشان شد
عبادتهای پیشین را قضا کرد.
#
در حیرتم آیا ز چه رومدرسه کردند
جائی که در آن میکده بنیاد توان کرد.
#
از بیم ملامت رهم از میکده بسته است
از خانه ٔ ما کاش به میخانه دری بود.
#
تا مغبچگان مقیم دیرند
در دیر مغان مرا مقام است
آن آیه که منع عشق دارد
واعظ بنما به من ! کدام است
و آن می که به دوست ره نماید
آخر به کدام دین حرام است
گفتیم بسی ز عشق و گفتند
این قصه هنوز ناتمام است.
رجوع به ریحانهالادب ج 4 ص 183 و روضات الجنات ص 27 و هدیهالاحباب ص 180 و مستدرک الوسائل ص 384 و قصص العلماء ص 103 و اعیان الشیعه ج 11 ص 249 و ریاض العارفین ص 463 شود.

نراقی. [ن َ] (اِخ) محمد (حاج ملا...) ابن حاج ملااحمد نراقی، ملقب به عبدالصاحب و معروف به حجهالاسلام. از علمای امامیه است. از تألیفات اوست: 1- انوارالتوحید، در علم کلام. 2- المراصد، در اصول. 3- مشارق الاحکام، در فقه. وی در سن 80سالگی به سال 1297 هَ. ق. در کاشان وفات یافت. رجوع به ریحانهالادب ج 4 ص 186 و هدیهالاحباب ص 181 و احسن الودیعه ج 1 ص 82 شود.

نراقی. [ن َ] (اِخ) مهدی یا محمدمهدی (حاج ملا...) ابن ابوذر نراقی کاشانی، موصوف به خاتم المجتهدین. از فقهای شیعه و حکیم و ریاضی دان و ادیب قرن دوازدهم هَ. ق. است. از تألیفات اوست: 1- انیس التجار، در قواعد تجارت. 2- انیس المجتهدین، در فقه و اصول. 3- انیس الموحدین، در اصول دین. 4-التجرید یا تجریدالاصول، در اصول فقه. 5- التحفه الرضویه فی المسائل الدینیه. 6- جامعالافکار و ناقدالانظار، در اثبات واجب الوجود. 7- جامع السعادات، در اخلاق.8- لوامع الاحکام، در فقه. 9- محرق القلوب، در مصائب اهل بیت. 10- مشکلات العلوم. 11- معتمدالشیعه، در احکام. 12- منسک حج. وی به سال 1209 هَ. ق. در نجف وفات یافت. رجوع به ریحانه الادب ج 4 ص 186 و روضات الجنات ص 675 و مستدرک الوسائل ص 396 و هدیهالاحباب ص 180 شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر