معنی نسوز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
نسوز. [ن َ] (نف مرکب) که به آتش تباه نشود. قائم النار. (یادداشت مؤلف). ناسوز. که نمی سوزد. که از آتش گزند نمی بیند. ناسوزنده: آجر نسوز. پنبه ٔ نسوز. خاک نسوز. صندوق نسوز.
چیزی که در آتش نسوزد، ناسوز: آجر نسوز، پنبهٴ نسوز، صندوق نسوز،
معادل فارسی پیرکس
ناسوزنده، چیزی که در آتش تباه نشود