معنی نطو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نطو. [ن َطْوْ] (ع مص) درازکشیدن. (از منتهی الارب) (آنندراج). کشیدن ریسمان را. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) (از المنجد). || تنیدن رشته را. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغه). فهو: ناط. (اقرب الموارد). و هی: ناطیه، و الغزل: منطو و نطی. (از متن اللغه). || دوری. (منتهی الارب) (آنندراج). دور شدن منزل. (از اقرب الموارد) (از المنجد). دور شدن کسی. (از ناظم الاطباء). دور شدن زمین. نطاء. فهی: نَطیَّه و المکان: نطی. و البلد: منطی. (از متن اللغه). || خاموشی. (منتهی الارب) (آنندراج). سکوت کردن. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). خاموش شدن کسی. (از ناظم الاطباء). نطا عنه، سکت. (اقرب الموارد) (از المنجد).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر