معنی نظرتنگی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نظرتنگی. [ن َ ظَ ت َ] (حامص مرکب) کوتاه نظری. چشم تنگی. تنگ چشمی. خردک نگرشی. (یادداشت مؤلف). نظرتنگ بودن. رجوع به نظرتنگ شود.

فرهنگ عمید

کوته‌نظری،
بخل،

مترادف و متضاد زبان فارسی

امساک، بخل، تنگ‌نظری، حسادت، کوته‌نظری

پیشنهادات کاربران

بخل

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر