معنی نظره در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
نظره. [ن َ رَ / رِ] (از ع، اِ) نظره. یک نگاه. لمحه. یک بار نگریستن:
رای تو به یک نظره ٔ دزدیده ببیند
ظنی که کمین دارد در خاطر غدار.
(کلیله و دمنه).
نظره ٔ اولی نظره ٔ ابلهان است. (کلیله و دمنه).
چنان به نظره ٔ اول ز شخص می ببری دل
که باز می نتواند گرفت نظره ٔ ثانی.
سعدی.
یک بار نگریستن، یک دفعه نظر انداختن، لمحه، هیأت، رحمت، جمع نظرات. [خوانش: (نَ رَ یا رِ) [ع. نظره] (مص م.)]
یک مرتبه نگریستن، یک نظر انداختن، لمحه،
شکل، هیئت،
نظره در فارسی یک نگاه یک دید، یک چشم به هم زدن یک دم، یک نگرش، فزونی (مصدر) یک بارنگریستن یک دفعه نظر انداختن، لمحه، هیات، رحمت جمع: نظرات.