معنی نظم و ترتیب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
نظم و ترتیب. [ن َ م ُ ت َ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) آراستگی. انتظام. سامان. || سخن منظوم:
بماند سالها این نظم و ترتیب
ز ما هر ذره خاک افتاده جائی.
سعدی.
دیسیپلین، سیچ، اتساق
دیسیپلین
اتساق
روال
نسق
سامان
سر و سامان
انضباط
نظم و ترتیب
دهناد