معنی نفت سفید در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نفت سفید. [ن َ ت ِ س ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) مایعی شفاف و سبک که به آسانی محترق می گردد و آن را از تقطیرنفت سیاه به دست می آورند. (ناظم الاطباء). || صمغ صنوبر که در چراغ سوزند. (یادداشت مؤلف).

نفت سفید. [ن َ س ِ] (اِخ) یکی از دهستانهای بخش هفتگل شهرستان اهواز است، از شمال محدود است به دهستان مکاوند، از مشرق به دهستان حومه، از جنوب و مغرب به بخش رامهرمز. این دهستان از 8 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 3000 نفر است. قراء مهم آن عبارت است از: دره محک، گزین، چمن لاله. مرکز دهستان قصبه ٔ نفت سفید است، آب دهستان از چشمه تأمین می شود. محصول عمده اش غلات و شغل اهالی کارگری شرکت نفت و زراعت و گله داری است. در این دهستان چاه های نفت حفر شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

نفت سفید. [ن َ س ِ] (اِخ) قصبه ٔ مرکزی دهستان نفت سفید بخش هفتگل شهرستان اهواز است. در مغرب هفتگل در ناحیه ٔ کوهستانی گرمسیری واقع است و 1500 تن سکنه دارد. آبش از لوله کشی شرکت نفت تأمین می شود. محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و کارگری شرکت نفت است. در این قصبه معدن نفت و گچ وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر