معنی نفخ کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
نفخ کردن. [ن َ ک َ دَ] (مص مرکب) به نفخ مبتلا شدن. آماس کردن. ورم کردن. رجوع به نفخ شود.
حل جدول
ور قلنبیدن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.