معنی نفرین گفتن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
نفرین گفتن. [ن َ / ن ِ گ ُ ت َ] (مص مرکب) نفرین کردن:
همه شب بر این غصه تا بامداد
سقط گفت و نفرین و دشنام داد.
سعدی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.