معنی نفس کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
نفس کردن. [ن َ ف َ ک َ دَ] (مص مرکب) هو کردن. هو کشیدن. دم همت گماشتن. همت کردن پیر و مرشد و یا درویش در برآمدن حاجتی. (یادداشت مؤلف). هو کردن و همت گماشتن پیری و مرشدی از اولیأاﷲ در کاری. رجوع به نفس شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.