معنی نقطه دار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نقطه دار. [ن ُ طَ / طِ] (نف مرکب) منقط. منقوط. بانقطه. (یادداشت مؤلف). خجک دار. خالدار. حرفی که بر زبر یا زیر آن نقطه باشد. (ناظم الاطباء).

حل جدول

معجم، منقوط

منقوط

فرهنگ فارسی هوشیار

دیلدار (صفت) دارای نقطه. یا حرف نقطه دار. حرفی از حروف الفبا که در بالا یا پایین نقطه دارد مانند: ب ت، دارای خال خجک دار.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر