معنی نمودار شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نمودار شدن. [ن ُ / ن ِ ش ُ دَ] (مص مرکب) ظاهر شدن. پدید آمدن. نمایان شدن. مرئی گشتن:
همی بود تا شب نمودار شد
فرورفت مهر و جهان تار شد.
فردوسی.

حل جدول

تجلی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر