معنی نمونه کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نمونه کردن. [ن ُ / ن ِ مو ن َ/ ن ِ ک َ دَ] (مص مرکب) سرمشق قرار دادن. الگو گرفتن. قدوه و پیشوا کردن. (یادداشت مؤلف):
زندگانی چگونه باید کرد
چه کسان را نمونه باید کرد؟
اوحدی.
|| تباه کردن. زشت کردن:
ونجنک را همی نمونه کند
در گلستان به زلف ونجنکی.
خسروی.
|| نامزد کردن. (یادداشت مؤلف):
چون به نام خودش نمونه کند
چون خودش زشت و باشگونه کند.
سنائی.
|| در تداول، اندکی به قصد امتحان از چیزی برگرفتن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر