معنی نوایب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نوایب. [ن َ ی ِ] (ع اِ) نوائب. مصائب و سختی های زمانه. ج ِ نائبه. رجوع به نائبه شود: ندانسته ای که چون نوایب ایام و حوادث روزگار مجتمع شود... گوهر آن را بر محک عقل باید زد. (سندبادنامه ص 99). هرکه از علوم تواریخ اعراض کند دست زمانه بر وی دراز شود و از جوانب نوایب روی به وی نهد. (تاریخ بیهقی ص 11). و مردم را از حدت مضارب نوایب نگاه دارد. (تاریخ بیهقی ص 7).

فرهنگ معین

(نَ یِ) [ع. نوائب] (اِ.) جِ نائبه، پیش - آمدها، حوادث.

فرهنگ عمید

نایبه

حل جدول

پیشامدها

حوادث و پیشامدها

مترادف و متضاد زبان فارسی

آلام، شداید، مشقات، مصایب

فرهنگ فارسی هوشیار

مصائب و سختیهای زمانه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر