معنی نواییدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نواییدن. [ن َ / نُو دَ] (مص) خرامیدن. (جهانگیری). با تبختر و شوکت و حشمت راه رفتن. (ناظم الاطباء):
سرفرازانه نوایید به میدان وصال
همه شاهید چو بگزیده ٔ آن دلدارید.
مولوی (از جهانگیری).
|| ناله کردن. (برهان قاطع) (آنندراج). ناله و زاری کردن. (ناظم الاطباء). || فریاد کردن. (برهان قاطع) (آنندراج). بانگ کردن. (برهان قاطع) (فرهنگ خطی از شرفنامه). بانگ برآوردن. (آنندراج). صدا و ندا کردن. (رشیدی) (از جهانگیری):
درخشیدن تیغهای سران
نواییدن گرزهای گران.
فردوسی (از جهانگیری و رشیدی).

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) آوازدادن بانگ کردن: درخشیدن تیغهای سران نواییدن گرزهای گران. (شا. بنقل جها. رشیدی فرنظا. ) توضیح در فهرست ولف این کلمه نیامده.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر