معنی نوکنده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نوکنده. [ن َ / نُو ک َ دَ / دِ] (ن مف مرکب) گل تازه که از گلبن کنده اند و هنوز پژمرده نشده و بی طراوت نگشته. (از انجمن آرا). تازه کنده. (فرهنگ فارسی معین). تازه چیده. نوچیده. شاداب. ناپلاسیده. || که به تازگی حفر شده است. رجوع به کندن به معنی حفر کردن شود. || کنایه از امرد نوخاسته. (فرهنگ فارسی معین).

نوکنده. [ن َ ک َ دِ] (اِخ) دهی است از دهستان انزان بخش بندر گز شهرستان گرگان. در 6 هزارگزی جنوب غربی بندر گز، در دشت واقع و هوای آن معتدل و مرطوبی است و4180 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و چاه، محصولش برنج و غلات و پنبه و کنجد، شغل مردمش زراعت و پارچه بافی و چادرشب بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).

نوکنده. [ن َ ک َ دِ] (اِخ) دهی است از دهستان زیرکوه سورتیجی بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری، در 18 هزارگزی جنوب غربی کیاسر در منطقه ٔ کوهستانی جنگلی معتدل هوایی واقع است و 180 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و رودتجن، محصولش غلات و برنج، شغل مردمش زراعت و کرباس بافی و شال بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).

نوکنده. [ن َ ک َ دِ] (اِخ) دهی است از دهستان گیل دولاب بخش رضوانده شهرستان طوالش در 10 هزارگزی شمال شرقی رضوانده در جلگه ٔ معتدل هوای مرطوبی واقع است و 925 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ شفارود، محصولش برنج و ابریشم و شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).

حل جدول

از توابع بندرگز

گویش مازندرانی

از توابع دهستان چهاردانگه سورتچی ساری، شهری در جنوب غربی...

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ تازه کنده، امرد نوخاسته: ((وان دگر کندگان در آن حجره بر سکیزان چوخر در آگنده)) ((همه با یکدگر همی بازند بازی کودکان نوکنده. )) ((هر یکی را ز سیلی وله (لت. دهخدا) تاز سبلت و ریش و خایگاه (خایگان) کنده)) (سوزنی. دیوان. نسخه خطی کتابخانه دهخدا) (برهان مصحح م. معین) .

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر