معنی نکول در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نکول. [ن َ] (ع اِ) روغن یا آبی که در آن دواهائی بجوشانند و پس از سرد شدن بر عضو ریزند کم کم. (از بحر الجواهر) (یادداشت مؤلف).

نکول. [ن ُ] (ع مص) بازایستادن از سوگند. (تاج المصادر بیهقی) (از زوزنی) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). نکوص. (متن اللغه). امتناع کردن از سوگند. (ناظم الاطباء). || خودداری کردن از پاسخ دادن. (فرهنگ فارسی معین). || بازایستادن از دشمن. (از تاج المصادر بیهقی) (اززوزنی) (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). ترسیدن از خصم و سست و ناتوان شدن. (از متن اللغه). پس ماندن از دشمن و ترسیدن و ضعیف و سست شدن. (از ناظم الاطباء). سپسایگی برگردیدن از کسی یا چیزی و ترسیدن و سست و بددل شدن. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). نکوص و ترسیدن از چیزی. (از اقرب الموارد). از انجام دادن کاری ترسیدن. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). روبرگردان شدن از دشمن یا چیزی. (فرهنگ فارسی معین). || (اِمص) برگشتگی. اعراض. (ناظم الاطباء). روگردانی. (فرهنگ فارسی معین). || امتناع. واقول. وادنگ. مقابل قبول. (یادداشت مؤلف). رجوع به نکول کردن شود. || خودداری از پرداخت وجه حواله و برات و غیره. || خودداری از پاسخ. (فرهنگ فارسی معین). || (اِ) ج ِ نِکْل. رجوع به نِکْل شود.

فرهنگ معین

برگردیدن و روگرداندن از چیزی، ترسیدن و روبرگرداندن از دشمن، خودداری کردن از پرداخت وجه حواله، برات و مانند آن. [خوانش: (نُ) [ع.] (مص ل.)]

فرهنگ عمید

(اقتصاد، بانکداری) خودداری از پرداخت وجه برات یا حواله،
[قدیمی] برگشتن و روگرداندن از چیزی،
[قدیمی] خودداری از جواب دادن یا سوگند خوردن،
[قدیمی] ترسیدن و رو بر‌گرداندن از دشمن،

مترادف و متضاد زبان فارسی

استنکاف، اعراض، انکار، تخطی، خودداری، رد، نقض، واخواهی،
(متضاد) قبول

فرهنگ فارسی هوشیار

باز ایستادن از سوگند و امتناع کردن از آن

فرهنگ فارسی آزاد

نَکُول، (نَکَلَ، یَنکُلُ و یَنکِلُ) ترسیدن، روی برگردانیدن، خودداری کردن، بازایستادن، (در فارسی به معنای خودداری از پرداخت و عدم اجرای تعهد نیز مصطلح است)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر