معنی نگهبانی نمودن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
نگهبانی نمودن. [ن ِ گ َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ] (مص مرکب) نگهبانی کردن. || مراقبت کردن. پاسبانی کردن:
خواجه روزی سوی خانه رفته بود
بر دکان طوطی نگهبانی نمود.
مولوی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.